ا شلخته خواندن کودکی که اسباب بازیهای خود را جمع نمیکند، وسایل او جمع نخواهد شد. تنها ممکن است او تصویری نادرست از خویش پیدا کند و این رفتار موقت او با برچسب شما به رفتاری ثابت و دائمی تبدیل شود و احتمالا در آینده آن را تکرار کند.
در این چگونه برایتان خواهیم گفت چطور کودک را ترغیب کنید تا منظم باشد.
چگونه
۱
متأسفانه بسیاری از والدین به جای آنکه در پی تأثیرگذاری بر کودکانشان باشند، تنها میخواهند آنها را کنترل کنند. از این رو، آنان را محدود ساخته، دستور میدهند، فرمان صادر میکنند و آنها را تهدید یا تنبیه مینمایند. اعمال این روشهای کنترل کننده، عملا بر کودکان و نوجوانان تأثیر مثبتی نمیگذارد. کودکی که به انجام کاری مجبور شده، در واقع تأثیر نپذیرفته است، بلکه تنها رفتار خود را در آن لحظه برای فرار از تهدید تغییر داده است.
برای تأثیرگذاری عمیق و مداوم بر زندگی کودکان و نوجوانان، باید از هرگونه رفتار مستبدانه و توسل به زور برای کنترل آنان خودداری کرد و به جای آن از روشهای مفید و متفاوتی بهره جست که به تدریج انگیزهها و تمایالات کودک را تحت تأثیر قرار دهد.
۲
افراط و تفریط در نظم آموزی
عدهای معتقدند باید با ترساندن کودک انضباط را به وی آموخت، زیرا به نظر ایشان، کودک موجودی طبعا شرور است. از این رو باید او را از ارتکاب شر و فساد بازداشت و با اعمال خشونت و انواع مجازات او را محدود کرد تا به فرمان درآید.
برخی دیگر میگویند کودک موجودی طبعا نیکو وصالح است و باید او را به حال خود گذاشت تا هر چه دلش میخواهد آزادانه انجام داده، تمایلاتش را ارضا کند. بنابراین نباید با نظم دهدی دست و پایش را ببندیم، بلکه باید به وی فرصت دهیم تا استعدادهایش را شکوفا کند.
بررسیها و مطالعات دقیق نشان میدهد کودکانی که براساس دیدگاه اول تربیت شدهاند، چون همیشه در برابر بزرگترها خضوع کرده و تسلیم بودهاند و در بزرگسالی هیچ ابتکاری از خود نشان نمیدهند. این کودکان در زندگی آینده شکست میخورند. آزاد گذاشتن کودکان بنابر روش دوم نیز برای آنان زیان آور بوده سبب میشود در آینده به مقررات و قوانین پشت پا بزنند و افرادی بیقید و لاابالی بار بیایند.
۳
روش سومی نیز وجود دارد، که از نواقص هر دو نظریه برکنار است و به بهترین وجه کودک را برای زندگی آینده آماده میسازد. در این روش مربی میکوشد نظم را درکودک درونی کند و این همان هدف اساسی تربیت کودک است که میکوشد اصول انضباطی را در ذات او نهادینه کند. در این روش انضباط به معنای اطاعت محض و فرمانبرداری نیست و به جای فرمان دادن و گفتن پی در پی «این کار را بکن» و «آن کار را نکن» با حفظ شخصیت کودک، مربی میکوشد به او بهفماند که در سایه رعایت اصول انضباطی زندگی بهتری خواهد داشت. و با نظم، لذت و بهره کاملتری از زندگی خواهد برد.
۴
اصول نظم آموزی به کودکان
ابراز محبت به کودک
محبت نیاز طبیعی همه انسانها است. چنان که انسان به آب و غذا نیاز دارد به محبت نیز محتاج است. بنابراین برخورداری و محرومیت از آن در تعادل روح تأثیر فراوان دارد. کودکی که در محیط گرم و صمیمی خانواده پرورش یابد روانی شاد و دلی آرام و بانشاط دارد و به زندگی امیدوار و دلگرم است. در روایت نیز بر محبت به کودکان بسیار تأکید شده است. امام صادق(ع) میفرمایند: «خداوند منان بندهاش را به واسطه شدن تحبتی که به فرزند خود دارد، مورد رحمت خود قرار میدهد». البته محبت باید ابراز شود تا تأثیر داشته باشد. رسول خدا میفرمایند: هر گاه یکی از شما کسی را دوست دارد لازم است او را آگاه کند.
در پرتو محبت صفات عالی انسانی و عواطف و احساسات کودک به خوبی پرورش مییابد و وی در آینده انسانی متعالی خواهد شد. البته کودک نیز به کسی که به او مهر میورزد علاقه پیدا کرده او را فردی خیرخواه، قدر شناس و قابل اعتماد میداند و به سخن او بهتر گوش میدهد.
بیشک، پدر و مادری میتوانند در تربیت صحیح فرزندان خود موفق باشند که از عواطف و احساسات بیشتری برخوردار باشند البته به این نکته نیز باید توجه داشت که افراط در محبت کردن نیز درست نمیباشد و باید اعتدال را رعایت کرد. زیادهروی در محبت کردن به کودک او را لوس و از خود راضی بار میآورد چنان که در روایات نیز از این زیادهروی نهی شده است. امام باقر(ع) میفرمایند: «بدترین پدران کسانی هستند که در ابراز محبت زیادهروی میکنند» بنابراین باید کودک را با واژه نه آشنا کرد و اجازه داد او خود با مشکلات روبرو شود و آنها را حل کند. امام کاظم(ع) در این باره میفرماید: «بهتر است طفل در کودکی با سختیها و مشکلات روبرو شود تا در جوانی و بزرگسالی بردبار و صبور گردد.»
۵
تناسب قوانین با سن و شرایط
قواعد و محدودیتها باید متناسب با سن بچهها تغییر کند. اگر از کودک پنج ساله بخواهیم که هنگام عبور از خیابان دستمان را بگیرد سخنی منطقی گفتهایم، اما نباید از یک نوجوان پانزده ساله چنین انتظاری داشته باشیم. همچنین نباید تکالیف سنگین بر دوش کودکانمان بگذاریم، زیرا کودک نمیتواند از عهده آن برآید و این مسئله سبب ناکامی وی میشود این خود عامل مشکلات بسیاری مانند پرخاشگری، انزواطلبی و دروغگویی میشود.
امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده است: «خدا رحمت کند کسی که فرزندش را بر نیکی یاری کند. راوی میگوید از حضرت پرسیدم: چگونه او را بر نیکی یاری کند؟ حضرت فرمود: آنچه در توان کودک است از او بپذیرد و آن چه انجامش برای کودک سخت است از او نخواهد و…» وضع قوانین و محدودیتها با توجه به اوضاع خانواده نیز تغییر میکند. در این زمینه قانونی فراگیر و جهانی وجود ندارد. مقررات و محدودیتهای شما با ارزشها و اوضاع خاص خانوادگی شما ارتباط دارد.
۶
استفاده از تشویق در نظم آموزی
به آخرین باری که دیگران شما را تشویق کردند فکر کنید. در آن لحظه چه احساسی داشتید؟ اگر تشویق درست و به موقع بوده باشد هنوز هم احساس خوبی در شما ایجاد میکند. شکی نیست که تشویق رشد دهنده عزت نفس انسانهاست. تشویق غذای روح و روان است و برای پیش بردن کارها بسیار ضروری است. این که انسانها میتوانند بدون تأیید موفقیتها و تواناییهایشان برای خود ارزش قائل شوند تصوری بیهوده است. اگر چه همه ما از قدرت تشویق و اهمیت آن برای سلامت روان آگاهی داریم، در بعضی از خانوادهها تشویق به کالایی نایاب تبدیل شده است.
برای اینکه تشویق موثر افتد، باید خالصانه بیان شود. افزون بر آن که بهتر است تشویق ویژه باشد. این جمله که «من روش تو را در کاربرد متفاوت رنگها و خطوط سیاه اطراف نقاشیت میپسندم» یک هنرمند جوان را بیشتر از این که بگوییم «تابلوی زیبایی است» دلگرم میکند و به او انگیزه میدهد.
تا آنجا که امکان دارد بر موفقیتهای فرزندان متمرکز شوید نه بزرگ کردن اشتباهات و تقصیرات آنها و بکوشید دستور «دست کم یک تشویق در هر روز» را حتما به خاطر بسپارید.
درباره ادیسون میگویند که در کودکی فردی بیاستعداد و کودن به نظر میرسید و چون سرش بیش از حد بزرگ بود اطرافیان تصور میکردند دچار اختلال حواس است. از او نقل شده است که گفته است: اگر مادرم مرا تشویق نمیکرد، شاید مخترع نمیشدم.
۷
تبیین و تحلیل مسائل و آگاه ساختن فرزندان
برای پدید آمدن انضباط در کودکان، لازم است فوائد انضباط و پیامدهای بیانضباطی را برای آنان تشریح کنیم تا آنان این گوهر گرانبها را بشناسند و کاخ زندگی خود را بر پایه آن استوار سازند. از همین روست که کارشناسان تربیتی برخی عوامل سرپیچی و نافرمانی فرزندان را چنین معرفی میکنند:
ناآگاهی از فوائد فرمانبری -
صدور فرمان بدون هیچ توضیحی درباره آن -
- سختی انجام دادن فرمان بیش از گنجایش جسمی و عقلی کودک
نا آگاهی والدین از روش درست فرمان دادن -
البته باید توجه داشت که این اصل در مورد کودکان بالای دو سال کاربرد دارد و در اجرای آن باید به سطح شناخت کودک توجه داشته باشیم.
۸
الگودهی به کودکان
والدین افزون بر آگاه ساختن کودک باید در ارائه رفتار درست و مقررات خود بهترین نمونه برای وی باشند. به همین دلیل در روایات این نکته نغز را میبینیم که «افراد را با عملتان به کار خیر دعوت کنید» در نظم آموزی به کودک باید به این مسئله توجه داشت زیرا پدر و مادر نخستین الگوهای رفتار کودکاند تأثیر عمل والدین از گفتار آنان بسیار بیشتر است. استاد مطهری در این باره میگوید: «هیچ چیزی بشر را بیشتر از عمل تحت تأثیر قرار نمیدهد، شما میبینید مردم از انبیا و اولیا زیاد پیروی میکنند ولی از حکما و فلاسفه آن قدر ها پیروی نمیکنند زیرا فلاسفه فقط میگویند، فقط مکتب دارند، فقط تئوری میدهند، …. ولی انبیا و اولیا این طور نیست که اول بگویند و بعد عمل کنند اول عمل میکنند و بعد میگویند. وقتی انسان بعد از آن که خودش عمل کرد، گفت، اثر آن گفته چندین برابر میشود.»
دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
اگر والدین خود منظم نباشند، تنبیه یا توصیههای پیاپی به نظم، برای ایجاد آن و رفع بینظمیهای کودک، سودی ندارد زیرا کودک بخش مهمی از آموختههای خود را از راه مشاهده نمونهها و الگوها فرا میگیرد. امام کاظم (ع) در این باره میفرمایند: «رفتار کودک بر اثر رفتار درست والدین محفوظ میماند.»
۹
پرهیز از خشم و زورگویی
از دیگر راهکارهایی که برای ایجاد نظم و انضباط در فرزندان باید بدان توجه کرد، پرهیز از خشم و زورگویی است. انضباطی که برپایه خشم و غضب استوار باشد و با زور حاکم شود همچون خانهای است که بر پایههایی سست بنا شود و به محض برداشته شدن زور و اجبار از هم میپاشد و فرو میریزد.
ایجاد انضباط از راه زور، پیامدهای زیانباری در پی دارد که میتوان از میان آنها به مقاومت، بیاعتنایی، پرخاشگری، بدخلقی، دروغگویی، انزواطلبی، لج بازی و فقدان اعتماد به نفس در کودک اشاره کرد. اگر به گونهای منطقی، مستدل و صریح با کودک رفتار شود او حقیقت را میپذیرد و تسلیم آن میشود .اجرای برنامههای انضباطی بدون عفو و گذشت امکان پذیر نیست. در صورت تخلف باید شکیبا بود ولی در اجرای انضباط پافشاری لازم است و از راه تشویق و تحسین و در مواقع ضروری از راه توبیخ و بیاعتنایی میتوان به اصلاح رفتار کودکان پرداخت.
آمده است که شخصی نزد امام موسی کاظم(ع) از فرزند خود شکایت کرد. امام به او فرمود: «او را نزن، بلکه برای مدتی کوتاه به او بیاعتنایی کن»
۱۰
ثبات و پرهیز از تردید و دو دلی
وقتی برای فرزند خویش مقرراتی را لازم میدانیم، باید در اجرای آن استوار باشیم و از تردید و دو دلی بپرهیزیم، زیرا سستی و سهل انگاری موجب بیانضباطی میشود و ما را از هدف باز میدارد.
اگر فرزندانمان از تردید و دو دلی ما باخبر شوند، از رعایت مقررات سرباز میزند و به بحث و جدل میپردازد و همچنین ممکن است دچار سردرگمی شود و نداند که آیا باید آن کار را انجام دهد یا نه، ناگفته نماند که ایجاد انضباط در کودکی و پافشاری برآن سبب میشود تا کودک در بزرگسالی فردی بردبار و منظم شود. در حدیثی از امام علی (ع) آمده است: « ارجمندی و بزرگی با دشواریها به دست می آید»
۱۱
رعایت اصل تدریج در اصلاح رفتار
از دیگر اصول ایجاد انضباط اصل تدریج در اصلاح رفتار است. کسب عادتهای درست به وقت نیازمند است و یک باره امکان پذیر نیست. از این روی باید با مراقبت و استقامت شالوده شخصیت کودک را بر پایه نظم و انضباط استوار ساخت. برای دست یابی به این هدف بلند باید او را به تدریج و گام به گام به سوی هدف رهنمون ساخت و در این راه ظرفیت و موقعیت جسمی و روحی او را در نظر گرفت.
پیامبران الهی که مربیان جامعه بشریاند، همه دستورات خود را یکباره به مردم ابلاغ نمیکردند، بلکه از شیوه گام به گام بهره میجستند. قرآن کریم نیز که نور و هدایت ناب است به تدریج در طول ۲۳ سال نازل شد و مسلمانان را گام به گام با احکام و معارف نورانی خود آشنا ساخت.
۱۲
تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط
برای بیان این که انضباط ابتدا به صورت یک رفتار در روان فرزند شکل گیرد و سپس به عادت و آنگاه به ملکهای در وی مبدل شود، باید در استوار ساختن آن مداومت کرد.
گرچه ممکن است کار در آغاز آسان باشد اما به سامان رساندن و به بار نشاندن آن به مراقبت نیاز دارد. برای این که بذر ارزشمند انضباط به برگ و بار بنشیند و آدمی در سایه سار آن به آرامش و سعادت برسد، مداومت و شکیبایی بسیار بایسته است. امام علی(ع) میفرمایند: «عمل، عمل، سپس توجه به پایان کار، پایان کار، آن گاه استقامت، استقامت سپس شکیبایی، شکیبایی» و در حدیثی دیگر میفرمایند:«کاری اندک که بر آن مداومت شود، برتر است از کاری بسیار که خستگی آورد»
۱۳
استفاده از اصل تغافل
بنابر اصل تغافل، مربی در نخستین برخورد با خطای کودک آن را نادیده میگیرد و به گونهای رفتار میکند که گویا از چیزی خبر ندارد. این عمل دو نتیجه دارد: اول این که، حرمت کودک، به ویژه اگر پنهانی مرتکب خطا شده باشد، محفوظ میماند و فرصتی برای تجدید نظربه او داده میشود، و دوم، قدر و منزلت مربی نزد کودک محفوظ میماند. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: «قدر و منزلت خویش را با تغافل گرامی بدارید.»
امام علی(ع) تغافل را موجب ستایش کار مربی دانسته، میفرماید: « تغافل کن که این کار تو موجب ستایش قرار میگیرد.» خود حضرت نیز همین شیوه را در زندگی به کار میگرفتند. انجام این اصل در همه مراحل رشد به ویژه در مرحله اول کودکی پسندیده است، چرا که کودک آگاهی کمتری دارد و به همین دلیل خطاهای وی فراوان است. اگر مربی بخواهد در پی هر رفتار ناپسند، کودک را تنبیه کند باید همواره در حال تنبیه کودک باشد، که آسیبهای فراوانی را به دنبال داشته باشد.
نظرات شما عزیزان: